صدای پای انتظار
حرف ها دارم و زمان را با صدایت می گشایی و نشاط زندگی را از کف من می ربایی؟ در کجا هستی نهان ای مرغ می پری از روی چشم سبز یک مرداب یا که می شویی کنار چشمه ادارک بال و پر ؟ هر کجا هستی ، بگو با من
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق ؟
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن
آفتابی شو
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بیرون نمی آید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است، آرام است
از چه دیگر می کنی پروا؟
نوشته شده در جمعه 90/7/1ساعت
9:37 عصر توسط سکوت پر سر وصدا قاصدک ها ( ) |
Design By : Pars Skin |