Susa Web Tools
خوابی در هیاهو - صدای پای انتظار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


صدای پای انتظار

آبی بلند را می اندیشم، و هیاهوی سبز پائین را

 

ترسان از سایه خویش، به نی زار آمده ام

 

تهی بالا می ترساند، و خنجر برگ ها به روان فرو می رود.

 

دشمنی کو، تا مرا از من برکند؟

 

نفرین به زیست: تپش کور!

 

دچار بودن گشتم، و شبیخونی بود . نفرین !

 

هستی مرا بر چین، ای ندانم چه خدایی موهوم !

 

نیزه من، مرمر بس تن را شکافت

 

و چه سود، که این غم را نتوان سینه درید .

 

نفرین به زیست: دلهره شیرین !

 

نیزه ام - یار بیراهه های خطر- را تن می شکنم .

 

صدای شکست، در تهی حادثه می پیچد . نی ها بهم می ساید .

 

ترنم سبز می شکافد:

 

نگاه زنی، چون خوابی گوارا، به چشمانم می نشیند.

 

ترس بی سلاح مرا از پای می فکند.

 

من - نیزه دار کهن - آتش می شوم.

 

او - دشمن زیبا - شبنم نوازش می افشاند.

 

دستم را می گیرد

 

و ما - دو مردم روزگاران کهن - می گذریم.

 

به نی ها تن می ساییم، و به لالایی سبزشان، گهواره روان

 

را نوسان می دهیم.

 

آبی بلند، خلوت ما را می آراید.

(سهراب سپهری)


نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت 4:50 عصر توسط سکوت پر سر وصدا قاصدک ها ( ) |


Design By : Pars Skin


?

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس