صدای پای انتظار
در بیداری لحظه ها پیکرم کنار نهر خروشان لغزید مرغی روشن فرود آمد و لبخند گیج مرا بر چید و پرید ابری پیدا شد و بخار سر شکم را در شتاب شفافش نوشید نسیمی برهنه و بی پایان سر کرد و خطوط چهره ام را آشفت و گذشت درختی تابان پیکرم را در ریشه سیاهش بلعید طوفانی سر رسید و جا پایم را ربود نگاهی به روی نهر خروشان خم شد تصویری شکست خیالی از هم گسیخت (سهراب سپهری)
نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت
4:39 عصر توسط سکوت پر سر وصدا قاصدک ها ( ) |
Design By : Pars Skin |